مدح و مناجات با امام رضا علیهالسلام
ایکه برتر از دل و جانی پُر از دلتنگیام حضرت سلطان! تو میدانی پُر از دلتنگیام از حریمِ قدسیات محرومم ای شاهِ غریب مـانـدهام! مانندِ زنـدانی پُـر از دلتنگیام قابِ عکست را بغل کردم به عشقِ آن ضریح نوکرت را باز میخوانی پُر از دلتنگیام دوست دارم باز در صحن و سرایت گم شوم در هـوای پـاکِ بـارانی پُر از دلتنگیام دوست دارم صوتِ قرآن از سرِ گلدستهها قـبلهای، حـجِّ فـقـیرانی پُـر از دلـتنگیام بالِ پـروازی بده تا پر کِـشم تا مشهـدت حجِّ ما بیچارگان را یا رضا بر هم نزن قـبلۀ پیـر و جوان را یا رضا برهم نزن اینکه دورم از شما قطعاً که تقصیرِ دل است این پناهِ انس و جان را یارضا بر هم نزن میسپردم خویش را هر سال بر دستانِ تو خواهشاً دارالامان را یارضا بر هم نزن من گـنـهکـارم، بـدم، آلـودهام، بـیچـارهام معترف هستم بیان را یارضا بر هم نزن بیادب هستم نرنج از گفتههایم ای رئوف ارتـباطِ مهـربان را یا رضا بر هم نزن تـندی الفـاظ را ای جانِ من خرده نگیر یک نگـاهِ تو شـرایط را فـراهـم میکـند بـنــدۀ آلـوده را قـطـعـاً کـه آدم مـیکـنـد دوری از صحن و سرای تو خدایی مشگل است فکـرِ دوری در دلـم تـولـیدِ مـاتم میکند من دخیلِ پنجره فولادت هستم ای طبیب لـمسِ آن جا مـطمـئـناً کارِ مرهم میکند دعـوتم کن بارِ دیگـر مستـحـقِّ این درم بار دیگر دعـوتت دل را مصمّـم میکند اربعـین جـامـاندم از کـرببلا پس جا بده یک زیارت دفعِ صدها غصّه و غم میکند یا رضا! ما را بخر سوگند بر جانِ جواد |